سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصر ارتباطات
 
قالب وبلاگ
چت باکس


  این مطلب رو در وبلاگ استاد ابوالفتحی خوندم خیلی جالب بود شما هم حتما بخونید و در حد امکان نشر بدید

سخنان یک بازرگان چینی درباره ایرانیان

وقتی یک بازاریاب چینی ایرانیان را گرد مغز! می خواند
...
مطلب زیر ترجمه ی متنی است که تجربیات تجارت یک بازرگان چینی از طریق سایت www.alibaba.com )سایت تجاری چین) را بیان می کند که در وبلاگش تحت عنوان "مبحث بازاریابی موفق چینی و آموزش تجارت بازاریابان تازه کار چین" نوشته است که خواندنی و جالب است
:

من تاجری بودم که نماد شانس چین گره گشای زندگیم شد. هنگامی که نماد شانس چین را خریداری کردم (پاراوان تزئینی با طرح پاندا و بامبو)، بزرگترین پورسانت فروش سال 2010 خود را کسب کردم. آن هم در زمان افت شدید فروش در بازار و
.

در آن زمان فردی ایرانی تبار که خود را علیرضا معرفی می کرد برایم آدرس یک سایت ایرانی را ارسال نمود. این سایت اقدام به فروش دستگاه "ایربراش air brush" آرایشی تولید کشور امریکا را نموده بود. آدرس سایت را در اینترنت سرچ کردم. یک سایت فارسی زبان بدسلیقه بود، سایت را با ترجمه افتضاح گوگل ترجمه کردم. محصولات ایربراش سطح بالا با مارک تجاری آمریکائی "DIN AIR" امریکا را عرضه کرده بود
.
مشتری ایرانی از من خواست تا محصولات این سایت را به صورت انبوه برایش کپی کنم و البته قبل از آن برایش برآورد هزینه کنم تا بتواند با آن رقابت کند. به او فهماندم که کپی برداری از این محصولات کار آسان و ارزانی نیست! و گفتم که شرکت ما تولید کننده پمپ های باد مینیاتوری است. وی اعلام کرد که مردم ایران محصولات مینیاتوری را ترجیح می دهند. به او گفتم: منظورم از پمپ باد مینیاتوری پمپی است که برای محصولات آکواریوم و اکسیژن محلول در آب استفاده می شود و برای آبزیان آکواریوم آب شیرین و آب شور کاربرد دارد نه برای ایربراش آرایشی
.

تاجر ایرانی پرسید: آیا پمپ باد شما باد تولید می کند؟ به او گفتم البته باد کم تولید می کند و حتی برای او با اکسپرس پست یک دستگاه نمونه ارسال کردم و او پس از دریافت از من خواست برای او 1000 عدد از آن دستگاه را به عنوان دستگاه برنزه بدن تغییر نام و ثبت سفارش دهم
.
وقتی به او گفتم طبق قراردادهای تجاری باید روی دستگاه کلمه ماهی ثبت گردد، وی از من درخواست ثبت نام ترکیبی بدن ماهی را نمود. به او گفتم مردم کشورت معنی کلمه ماهی را نمی دانند؟ او پاسخ داد مردم ایران مغزشان گرد است و اسیر تبلیغات خوب هستند. اینگونه بود که اولین سری دستگاه باد آکواریوم با نام بدن ماهی! BODYFISH با درج کلمه ساخت بریتانیا (مثلا این دستگاه را بریتانیا ساخته بود) را به کشور دبی و از آنجا به ایران انتقال دادیم. درحالی که تقریبا مطمئن بودم این تجارت برای علیرضا ناکام خواهد بود و حتی قالب های شابلون را در انبار راکد بایگانی نمودیم
.

در کمال ناباوری پس از گذشته 2 ماه علیرضا با کمپانی تماس و درخواست تولید مجدد 100.000 نسخه جدید داد! علیرضا یک سایت هم راه انداخت و تبلیغات در ماهواره را شروع کرد. تلویزیون و تبلیغات کارش را خوب انجام داد و مردم فارسی زبان را اسیر خرید پمپ بادهای 25 دلاری در قبال دستگاه برنزه کننده ایربراش کرد. علیرضا درآمد بسیاری برای خود و شرکت من کسب نمود. آن روز بود که نادانی ایرانی های فارسی زبان را با خانواده ام جشن گرفتیم و من هم به شما پیشنهاد می کنم در خصوص آغاز روابط تجاری بلند مدت و مذاکره ای مستقیم با آن کشور اقدام نمایید. از این رو که تجارت با

مردمی که مغز گرد دارا هستند بسیار مفید است و امکان رشد مالی برای بازاریاب های فروش همه محصولات فعال می باشد.

با ارسال این متن برای هموطنان عزیزمان بفهمانیم، هر آنچه در ماهواره پخش می شود و یا در اینترنت تبلیغ آن می شود و یا حتی در کتاب ها و مجلات چاپ می شود الزاما درست نیست! و هیچ ارزانی بی دلیل نیست! به راستی چرا باید یک نفر بتواند پمپ باد آکواریوم را به جای دستگاه ایربراش به مردم کشورمان قالب کنه! واقعا چرا؟
!
چرا هنوز دمپائی و کفش برای بلند کردن قد را تبلیغ میکنند و فروش سرسام آوری هم دارد؟؟!! چرا هنوز کمربند لاغری را تبلیغ میکنند و برای خریدنش هجوم می آورند؟ چنانچه یکی از شرکتها روزانه نزدیک به 1800 کمربند لاغری میفروشد و آمار فروش کلی آن در دو ماه اول عرضه کالا نزدیک به 300000 عدد بوده است! و چرا نباید مردم ایران حداقل به مفهوم و علت نام گذاری BODYFISH توجه کنند؟
!

با اطلاع رسانی به سایر هموطنان از سوء استفاده و کلاهبرداری بیشتر اون نامردی که مردم کشورمان را نزد یک چینی خوار و کوچک کرده، جلوگیری کنیم.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 90/12/9 ] [ 11:39 صبح ] [ نوری تبار ]

بعضی اوقات که مشغول سرچ مطلب در مورد روایط عمومی هستم  وبلاگ هایی رو میبینم که یک روزی خیلی به روز بودند و همیشه مطالب تازه و علمی جدیدارتباطات رو آپ می کردند ولی وقتی الان تاریخ اخرین پست اونها رو نگاه میکنم میبینم مربوط به سال 85یا حتی قبل از اونه وقتی چنین وبلاگ هایی میبینم به این فکر میکنم که روزی ممکنه وبلاگ من و تمام بچه های کلاس هم اینجوری بشه و مشغله زندگی حتی فرصت آبدیت کردن وبلاگ رو بهمون نده و ارتباطمون با همه بچه ها قطع بشه امیدوارم که اینطور نشه ......


[ پنج شنبه 90/12/4 ] [ 9:29 صبح ] [ نوری تبار ]

رئیس‌جمهور آمریکا تائید کرده است که دختران نوجوانش را از استفاده از شبکه اجتماعی فیس‌بوک منع می‌کند زیرا تمایل ندارد افراد غریبه مسائل خانوادگی آنها را بدانند.


باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا تاکید کرده “چندان عاقلانه نیست”‌ که خصوصی‌ترین اطلاعات خصوصی زندگی خانوادگی وی در معرض دید عموم قرار گیرد. این در حالی است که بزرگ‌ترین دختر اوباما به نام “مالیا”‌ 13 ساله و از سن کافی برای استفاده از فیس‌بوک برخوردار است و خواهر کوچک وی به نام “ساشانیز”‌ 10 سال دارد.

اما باراک اوباما تاکید کرده که اجازه نمی‌دهد دخترانش به شبکه اجتماعی فیس‌بوک بپیوندند تا زمانی .

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 90/12/4 ] [ 8:57 صبح ] [ نوری تبار ]

بلوری کاشانی همسر شهید احمدی‌روشن در مراسم اختتامیه جشنواره خاطرات تلخ و شیرین دانشجویی که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با بیان اینکه مصطفی احمدی‌روشن ارادت خاصی به امام زمان (عج) داشت، گفت: ورود مصطفی به سازمان انرژی هسته‌ای نیز در راستای ارادت وی به امام زمان (عج) بود چرا که اعتقاد داشت با این کار می‌تواند در ظهور امام نقش داشته باشد.

وی از دانشجویان خواست تا در نمازهایشان از طرف مصطفای شهید دعای فرج بخوانند چرا که مصطفی در قنوت نمازهایش دعای فرج می‌ خواند


[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 12:29 عصر ] [ نوری تبار ]

امروز رفتم کارشناسی ثبت نام کردم چند تا از بچه های کلاس هم دیدم .

خیلی خوشحالم که دوباره میخوایم دور هم جمع بشیم و در خدمت استادهای خوبمون باشیم

 انشاء ا... که همه موفق باشند.


[ شنبه 90/11/29 ] [ 2:5 عصر ] [ نوری تبار ]

 هر کدام از فیلم ها از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بودند اگرچه اخراجی ها مخاطب عام را مورد هدف قرار داده بود و فرهادی تمرکزش بیشتر بر مخاطب خاص بود تا با تاثیر گذاشتن بر مخاطبان خود پیام خود را جهانی کند .اما با رقیبان خوبی که جدایی نادر از سیمین داشت این فیلم به عنوان فیلم منتخب معرفی شد و با فراز و نشیب های زیادی در جامعه روبرو شد.

 

 عده ای این فیلم  را بدترین فیلم در نوع خود میدانند و بعضی هم با رویکردی افراطی به فیلم آن را بهترین فیلم در تاریخ ایران میدانند  اما آنچه اکنون در سینمای ما و با دید گسترده تر در جامعه ما به آن نیازمند هستیم نگاه همه جانبه به تمام اتفاقات و حوادثی است که با اکران این فیلم شروع شد و در آن رخ داده است . محاسن و معایب فراوانی برای فیلم فرهادی از طرف منتقدان و کارشناسان عرصه سینما بیان شده است و از اینکه یک فیلم ایرانی توانسته است به موفقیت های چشم گیری در دنیا برسد خوشحالیم و این آرزوی قلبی همه مردم ایران زمین  برای تمام فیلم های ایرانی است که روزی بتوانند فرهنگ ناب و اصیل اسلامی  ایران را برای دنیا نمایش بدهند .

  اما آنچه در این نوشته بیشتر از همه اهمیت دارد بعضی از رفتارها و صحبت های این کارگردان مشهور است که موجب رنجش خاطر بعضی از مردم ایران اسلامی شده است همان مردمی که فرهادی آنها را در لس آنجلس مردمی واقعا صلح دوست معرفی می کند .اگرچه ممکن است

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/11/29 ] [ 1:49 عصر ] [ نوری تبار ]

اصغر عزیزم،

اکنون که این نامه را برای تو می نویسم نیمه های شب است و من همچنان گرمی دستان تو را در دستانم احساس می کنم زیرا حُرم دستان توئه که منو داغون کرده… ناز چشمای تو هم خونه مو ویرون کرده…اصغرم، وقتی شنیدم که به خاطر دست دادن با من علیه تو هجمه شده است خیلی تعجب کردم زیرا تو در این زمینه سابقه زیادی داری و هر کسی این کارها را علیه تو می کند حتما با من مشکل شخصی دارد وگرنه چرا قبلا به هر زنی دست میدادی به تو گیر نمیدادند؟ من از همینجا به تمام منتقدین فارسی زبان دنیا از جمله ایران، افغانستان، تاجیکستان و به خصوص مردم اکراین اعلام می کنم زرشششششک! بنده خیلی وقت است که به همه سینما گران دنیا محرم شده ام. اصغر عزیز، جانِ آبجی ناراحت نشو ولی تو اینقدر دست مرا محکم جیق دادی که تا نیم ساعت دستم ولنگ و ولنگ می کرد و وقتی برادپیت متوجه شد دستم درد می کند ناراحت شد و گفت بی غیرتی هم حدی دارد، آدم توی پارتی هم دست ناموس مردم را اینطوری فشار

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/11/29 ] [ 1:38 عصر ] [ نوری تبار ]
  

چه بخواهیم و چه نخواهیم تقریباً تمامی اعضای خانواده تحت تاثیر رسانه هستند و این رسانه است که به زندگی فردی و اجتماعی ما جهت می دهد.

 

سیمای خانواده در آخرالزمان

پیش ازآن که سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: «بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟» وی پاسخ داد: «بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان در آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم:
چرا با این حرص و و لع، بهترین و عزیزترین سال های عمر خود را به جمع آوری ثروت و عبادت طلا می گذرانید و عبادت طلا می گذرانید؛ در حالی که آن گونه که باید و شاید در تعلیم اطفالتان که مجبور هستید روزی ثروت خود را برای آنان باقی بگذارید، همّت نمی گمارید؟»

در جامعه معاصر، به ویژه در جوامع غربی، نظام خانواده از حالت سنّتی و پراکنده، به یک نظام واحد مرکزی تبدیل گشته است. در چنین نظامی، نقش والدین در اداره زندگی و تربیت فرزندان به شدّت کم رنگ شده و به جای آن انواع نهادهای اجتماعی، مددیاری، آموزشی و رسانه ای به تربیت نسل ها و هدایت افکار مشغول گشته اند.

در این میان، نظام سرمایه داری صهیونیستی که آلوده ترین نظام ها به ثروت ها و شهوت های نامشروع است، برای فروپاشی نظام خانواده ها، بیش ترین تلاش ها و خائنانه ترین نقشه ها را در پیش گرفته است؛ چرا که مستحکم ترین سد در مقابل اهداف غیر انسانی خویش را در کانون خانواده می بیند.

فرزندان خانواده، فرزند خوانده های رسانه

صهیونیسم جهانی، با فروپاشی خانواده ها از سویی زمینه استیلای فرهنگی – سیاسی خود را از طریق رسانه ها فراهم می سازد و در نتیجه فرزندان خانواده ها را از نظر اخلاقی به فرزندخوانده های تربیت شده خویش تبدیل می نماید و آنان را در منش، گویش، پوشش، آرایش و انتخاب فرهنگ زندگی، دنباله رو خود می گرداند و از سوی دیگر با کشاندن زنان از فضای عاطفی خانواده به فضای نابسامان جامعه و کار، به بهره کشی های جنسی و غیر جنسی از زنان در بالاترین حد ممکن می پردازد.

سردمداران این نظام شیطانی در عرصه جهانی، با بهره گیری از سیطره نظام رسانه ای بر آنند تا حس شریف مادرانه نسبت به تربیت نسل سالم را در وجود زنان و دختران، به حس لذت جویی های بی حد و مرز جنسی و تن دادن به امور مردانه و فرار از مسئولیت های مادرانه تبدیل گردانند؛ تا جایی که بسیاری از دختران مسیحی و مسلمان را در سطح جهان به سوی کاردر بیرون خانه، مدپرستی، برهنگی، و ارتباطات غیر مشروع و خود فروشی های شبه اختیاری وادار نموده اند.

نسل رسانه

دجّال آخرالزمان و ساحره قرن بیست و یک، با تک چشم جادویی اش، همه را سحر میکند. جام جهان نمایی که هر ثانیه، با هزاران رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم می کند. بچه ها، با صدای او از خواب بیدار می شوند و پای حرف هایش می خوابند. مادرها، موقع دیدن فیلم محبوبشان، دیگر حوصله بچه و سر وصدایش را ندارند. مردها با فوتبال هایش قرار ز کف می دهند و هیچ کس را نمی شناسند. تلویزیون، تیشه ای شده بر ریشه درخت رابطه بین اعضای خانوده؛ تیشه ای نامرئی، که ریشه های درخت رابطه و عاطفه را در کانون خانواده یکی یکی قطع می کند.

شاید آن دجّال وعده داده شده آخرالزمان را که یک چشم دارد و موهای بسیار و از هر مو آهنگی تولید می کند تا مردم را از خداوند دور نماید، بتوان بر همین رسانه های کنونی تطبیق داد که ابزار گسترش بندگان شیطان شده اند و مردمان را از آسمان دور می سازند و با انواع لذایذ دنیوی جذب می کنند... .

... حال پرسش اساسی این است که در عصر پر ترافیک تکنولوژی و موج های الکترونی، چه کسی صلاحیت بیش تری برای تربیت و رشد فرزندان ما را دارد؟ اعضای پر مهر و محبت خانواده، یا مهره های بی جان و رنگارنگ در چشم جادویی دجّال؟!

رسانه و بحران هویت در خانواده

امروزه کم تر انسانی را می توان یافت که در روز چندین ساعت خود را صرف مجلات، روزنامه ها، مشاهده تلویزیون، اینترنت، ماهواره، مطالعه کتاب ها و ... نکند و دیده ها و شنیده ها و در نتیجه افکار و افعالش، تحت تاثیر غول رسانه قرار نگیرد. اگر کسی به طور مستقیم هم با رسانه ارتباط نداشته باشد، به سبب ضرورت تعاملات اجتماعی در روز با مردمانی سر و کار دارد که آن ها تحت سلطه مستقیم رسانه هستند.
پس چه بخواهیم و چه نخواهیم تقریباً تمامی اعضای خانواده تحت تاثیر رسانه هستند و این رسانه است که به زندگی فردی و اجتماعی ما جهت می دهد. از مدلباس و آرایش سر و صورت گرفته تا نحوه نگرش به خدا و قیامت، همه و همه را ابرقدرت رسانه برای ما می سازد.

اعضای خانواده ای که مخاطب برنامه ها، فیلم ها، رمان ها، مجلات و شبکه هایی باشند که به دنبال ترویج خشونت، سکس و لاابالی گری، شیطان پرستی، انسان پرستی، زن پرستی و ... قرار گرفته اند، به ناچار شخصیتی مانند آنان پیدا می کنند؛ امروز به دنبال شهوت شکم، فردا به دنبال شهوت جنسی، یک روز در مسجد و روز دیگر... . چنین انسانی توازن شخصیتی ندارد و هنرپیشه ای است که در سکانس های مختلف زندگی نقش های متعدد بازی می کند؛ در خانه یک نقش، در دانشگاه یک نقش و در مسجد و حسینیه نقشی دیگر را اجرا می کند.

از امام نهم (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: «مَن أصغی إلی ناطقٍ فَقَد عَبَدَهُ فإن کان النّاطِقُ عنِ اللهِ فقد عَبَدَالله و إن کانَ النّاطِقُ یَنطِقُ عن لِسانِ إبلِیسَ فقد عَبَدَ إبلیسَ» هر کس به سخن سخنگوئی گوش فرا دهد به تحقیق عبد او شده، پس اگر سخنگو از جانب خدا باشد، به تحقیق بندگی خدا را نموده و اگر سخنگو از زبان شیطان سخن بگوید، به تحقیق بندگی شیطان را نموده است.

یکی از شایع ترین مکاتب امروزی در جهان غرب که در دنیای شرق و در بین مسلمانان نیز از طریق شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی نفوذ فراوانی یافته است، نهضت فمینیستی و آیین دروغین شیطان پرستی می باشد. اساسی ترین هدف این گروه ها و باندها، فروپاشی نهاد خانواده، ایجاد گسست فرهنگی بین نسل های گذشته و حال و آینده، تکثیر و تولید نسل های ناپاک و آلوده، ترویج شهوت پرستی و خطاکاری، استحاله فرهنگی در کارکرد زن و مرد و نظام خانواده و خانه داری و در یک کلام جانشین سازی «فرهنگ ابتذال» به جای «فرهنگ های اصیل اخلاقی» است.

منبع: خانواه و تربیت مهدوی، ص 39، آقاتهرانی و حیدری کاشانی

 


[ یکشنبه 90/8/29 ] [ 12:31 عصر ] [ نوری تبار ]

جاتون خالی عرفه رفتیم سومار ، اولین بارم بود سومار میرفتم ، چه جاده ای داشت زیبا و طبیعت  بکر و دست نخورده ، بعد از گذراندن کلی جاده پر پیچ و خم بالاخره به سومار رسیدیم هنوز نماز و نهار نخورده بودیم حاج آقا صدامون کرد و گفت : اینجا خادم خواهر ندارن شما کارها رو انجام بدین من و دوست جونم هم خیلی خوشحال شدیم نماز و نهار و سریع  رفتیم که به مراسم تشیع پیکر شهدای گمنام برسیم قرار بود  دو شهید گمنام رو بعد از قرائت دعای عرفه در سومار دفن کنند خلاصه جاتون خالی عرفه بیادماندنی بود سردار فضلی که صحبتش تمام شد دعای عرفه شروع شد بعد از دعا هم مراسم تدفین شهدا بود غروب آفتاب شد و خورشید رنگ قرمز شده بود مثل خون، هوای ابری بود مداحی سلحشور رو گذاشته بودند حال و هوای عجیبی بود ،گریه جمعیت رو امان نمی داد به هر شکلی بود کاروان ها راهی شدند ما قرار بود شب رو سومار باشیم بعد از اینکه کاروان ها رو اسکان دادیم و نماز خواندیم و شام رو توزیع کردیم برگشتیم سر مزاز شهدا مناجات امیرالمومنین (ع)رو خوندیم فردا صبح هم رفتیم یادمان گیسکه از یادمان های که تازه راه افتاده خیلی زیبا و دست نخورده است جاتون خالی مادر شهید حسین اجاقی هم با هامون بود حاج باقر و آقای تاجیک برامون روایت کردند گیسکه لبه مرزه ما عراق و روستای مندلیب رو میدیدیم بعد از مرز تا روستای مندلیب که فاصله کمی بود ولی توی همون فاصله کم  96 شهید بودن که هنوز تفحص نشدن و یکشونم بهروز منصوری بود خلاصه خیلی غریب بودن غریب غریب غریب ....

بهد از گیسکه رفتیم میمک , یادمان میمک هم تازه راه اندازی شد واونجا پر از ترکش  و کلاه و اجسام باقی مونده از جنگ بود بعد از روایت و توسل به اهل بیت  داشتیم روبه پایین یادمان می امدیم که یکی از خادمین گفت سریع برید پایین 2تا شهید گمنام آوردن ما هم باورمون نشد رفتین پایین دیدیم بله شهدا عید قربان خیلی تحویلمون گرفتند و عیدیمون رو دادندیکی از راوی ها میگفت:چند شبه پیش یکی از شهدا به خواب کسی اومده و گفته : میخوام برم سومار از مهمانهام پذیرایی کنم ما هم حسابی شرمنده شهدا شدیم، دعا کنید شهدا همیشه هوامون رو داشته باشند .....یاعلی  


[ چهارشنبه 90/8/18 ] [ 11:53 صبح ] [ نوری تبار ]

آفرین باد شما را جمله کرمانشاهیان ،آفرین برغیرت مردانتان و بر زنان

همتی کردید زیبا در ملاقات ولی ،رو سپیدی بادتان در درگه مولا علی (ع)

بود استقبالتان بسیار پاک و پرشکوه ،چهرهاتان شاد و عزمتان برتر زکوه


[ چهارشنبه 90/7/27 ] [ 12:41 عصر ] [ نوری تبار ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات هستم و علاقمند به وادی رسانه و ادامه تحصیل امیدوارم یک روزی برای ایران عزیزم موثر باشم
آرشیو مطالب
امکانات وب

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس